دنیای "کوچک" من

ماجراهایی نه خیلی نزدیک.. نه خیلی دور..

دنیای "کوچک" من

ماجراهایی نه خیلی نزدیک.. نه خیلی دور..

سلام خوش آمدید

M&M - قسمت 1

دوشنبه, ۶ فروردين ۱۴۰۳، ۰۵:۴۰ ق.ظ

سلام

شاید برای نوشتن کاملش وقت کافی نباشه، بخاطر همین نوشتم قسمت 1 

- بعد چند وقت تونستم بشینم جدی باهاش صحبت کنم، راجع به اتفاقاتی که اخیرا براش افتاده و به نظرم نیاز به یه صحبت جدی داشت ! میگفت تو یه پلتفورم مجازی، یه دختر به صورت اتفاقی بهش پیام داده و خلاصه شروع کردن با هم صحبت کردن. میگفت براش جالب بوده چون پروفایل خودش هیچ چیز خاصی نداشته و اکانتشم پرایوت بوده. میگفت وقتی از اون طرف میپرسیده چرا به من پیام دادین، جوابشو نمیداده ! خلاصه با هم صحبت کرده بودن و دیده بود که عه ! اینا تقریبا از یه محل تو تهران هستن. یعنی فاصله خونه هاشون از همدیگه شاید 5 دقیقه بود. اینکه اتفاقی دو نفر اینطوری با هم شروع به صحبت کنن عجیبه. خودش نزدیکای 30 و اون دختر 25 سالش بود. و اتفاق بد اینکه اون دختر سابقه طلاق داشت.

- خب میشناسمش که خیلی اهل رل و مل و این حرفا نیست و چند وقتیه کلا تو فکر ازدواج و اینا هست، اما شاید چون شرایطش اوکی نیست، اعتماد به نفس لازم رو نداره که این بده ! بعد دیگه شروع کرده بود باهاش صحبت کردن و میگفت این عجیب ترین دختری هست که تو زندگیم دیدم. برام جالب شد. میگفتم خب بیشتر بگو ! میگفت اصلا به هیچ نوع شوخی ساده و پست هایی که براش میفرستاده، ریکشن خاصی نشون نمیداده. خیلی کم. میگفت که من شک کردم شاید من یکی از 10 نفر لیستشم که داره حرف میزنه ولی طرف مقابلش انکار میکرده. میگفت اصلا اهل خنده و اینا نبود. خیلی از حرفایی که میزدم و تو جامعه عادی بوده، براش نا مفهوم بوده. من بهش گفتم شاید اون طرف مشکل خاصی داره و تو نمیتونی بفهمی و شاید کلا مقدار هوشش کم هست، ولی ندای درونی مثل همیشه میگه قضاوت اشتباه هست تا جایی که تو بتونی به طور دقیق از همه چیز خبردار بشی. 

- خلاصش اینکه میگفت یکم با هم بیشتر آشنا شدیم و خیلی به درد هم نمیخوردیم. یعنی حالا از نظر برخی مسائل فکری و اعتقادی و..، حتی میگفت بعضی جاها یهو یه سری حرفایی میزد که بدجور میخورده تو ذوقش ! و میخواسته همونجا تموم کنه همه چیز رو. ولی یک عامل اصلی باعث میشده به فکر پایان رابطه نیوفته، اونم چی، تنهایی ! :( و حتی بعد یه دعوای یکم جدی، بازم برگشته بود و باهاش صحبت کرده بود.

- اینو بدونید، رابطه ای که خودت با شرح دلایل برای طرف مقابل تموم کردی، ولی باز برگشتی، قراره یه ضربه ی بزرگ تری اینبار بهت بزنه ! 

- میگن هر جای رابطه وقتی از طریق منطق و عقلت به این نتیجه رسیدی که ادامه اش اشتباهه، به هر دلیل دیگه ای که ادامه بدی، در حق خودت و اون طرف، بدی کردی. کمترین عارضه این رابطه ها، وابستگیه. 
 

پ.ن: M&M - اول اسم هردوتاشون 

  • محـ ـمد

نظرات (۱)

تنهایی رو زمانی قدر می دونی که با آدم اشتباه شریکش شدی .... 

پاسخ:
بله 
درسته  :) 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ

////////

هر کسی از یار،
چیزی خواست هنگام وصال..
من به محض دیدن او،
خاطرش را خواستم..

////////

اﯼ ﺷﻘﺎﯾﻖ ﻫﺎﯼ ﺁﺗﺶ ﮔﺮﻓﺘﻪ،..
ﺩﻝ ﺧﻮﻧﯿﻦ ﻣﺎ ﺷﻘﺎﯾﻘﯽ ﺍﺳﺖ..
ﮐﻪ ﺩﺍﻍ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺧﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ،..
ﺁﯾﺎ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻧﯿﺰ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺭﺳﯿﺪ..
ﮐﻪ ﺑﻠﺒﻠﯽ دیگر در وصف ما،..
سرود شهادت بسراید ؟..

////////

❤️ اِنَّ الحسینَ
مِصباحُ الهُدی
و سَفینةُ النَجاة ❤️

والسلام

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
آخرین مطالب
پیوندها